P30i

دانلود کتاب رمان نوتریکا 1 نوشته دختر خورشید – sun daughter

دانلود کتاب رمان نوتریکا ۱ نوشته دختر خورشید

دانلود کتاب رمان نوتریکا 1

Notrika 1 by Sun Daughter PDF Book Download

خلاصه ی داستان : قصه ی یه آدم… یا… زندگی یه آدم …نه … قصه ی آدم ها…شایدم زندگی آدم ها…قصه ی عشق و دلدادگی / قصه ی خانوادگی/ پر از حس محبت و دوست داشتن و نامهربونی و نفرت… خلاصه اتفاقاتی که توی روزمرگی زندگی آدم ها میفته… قصه ی زندگی آدم ها… و در کنار همه ی این قصه ها… این زندگی ها…و این آدمها…

قصه ی زندگی آدمی به اسم نوتریکا… !

قسمتی از این رمان زیبا :

نیما سری تکان داد وچراغ را خاموش کرد واز اتاق خارج شد.

اما هنوز بیدار بود…. چرا مریم باید برای نوید میشد؟ چرا او… یعنی نوید دوستش داشت؟ چرا تابه حال متوجه نشده بود…. دستی به لبهایش کشید…. حس تلخی داشت… ناارام و بی قراراز جا بلند شد…

پاکت سیگارش را برداشت و یک نخ از ان بیرون کشید…. با فندک روشنش کرد…. دودش را نگه داشت و با مکث از بینی خارجش کرد. به روبه رو خیره بود اما چیزی نمیدید… در تاریکی نشسته بود و فکر میکرد به اینکه مریم را دوست دارد…؟

و فکر میکرد واقعا نمی داند…. با دیدن او حس خوبی دارد… این موضوع را نمیتوانست منکر شود. و یادش امد اگر اولین بار بود که کسی را بوسیده بود… یک دختر… فقط مریم بود… در تاریکی شب ….. اولین بوسه را نثار همسر برادرش کرده بود. شاید هنوز هیچ چیز مشخص نبود.. اما مریم به او گفته بود : تو برام با ماهان هیچ فرقی نداری…. چطور توانسته بود کسی را که او را مثل برادرش می دانست ببوسد… اینقدر بی اراده.. حالا او قرار بود همسر برادرش شود…. چطور میتوانست چشم در چشم مریم و نوید باشد؟ کاش این وصلت هرگز سر نگیرد… کاش جرات کند به نوید بگوید…. چطور سواستفاده کرده بود از موقعیت یک دختر نیمه جان وبیهوش…. سیگارش کم کم به پایان میرسید.چشمهایش پرازاشک شده بود… نفسش رابه سختی بیرون داد. سیگارش را نگاه میکرد…. به نور نارنجی کمرنگی که از سوختنش ساطع میشد…. اتشش را به ارامی

روی لبش خاموشش کرد… تمام تنش سوخت… انگار در اتش هوس میسوخت…!

رمـز فـایل : www.p30i.com

دیدگاه‌ها (1)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

    ara مهمان شهریور 27, 1393 پاسخ

    Man asheghesham kheily romane khooobie notrika