P30i

دانلود کتاب رمان دختر فوتبالیست

دانلود کتاب رمان دختر فوتبالیست نوشته دخترک کولی

دانلود کتاب رمان دختر فوتبالیستDokhtare footbalist by Dokhtarake koli PDF Book

قسمتی از رمان دختر فوتبالیست :

بعد از چند دقیقه با یه اعصاب له شده برگشت تو ماشین.اینقدر چهرش بنفش شده بود که میترسیدم بهش نگا کنم

کوهیار-اه لعنتی !

و ضربه ای که به فرمون زد باعث شد عمق فاجعه رو متوجه بشم.

من-هی چه خبرته؟چی شد میگه؟

کوهیار-لعنتی….لعنتی….لعنتی…

من-بگو دیگه خفم کردی

کوهیار-از پشت ایفون تند تند بهم گفت دیگه نمیخواد ببینتم

نفس راحتی کشیدم

من-خب واسه چی؟

کوهیار-میگفت برم با همون دختره خوش باشم

من-کدوم دختره

کوهیار یکم فکر کرد و یهو گفت:

نکنه اون روز منو و تو رو توی رستوران دیده باشه

من-نه بابا فکر نکنم

کوهیار-توچرا یهویی بوسم کردی؟

من-منکه چیزی یادم نیس

کوهیار با شک بهم نگاه کرد و گفت:قصدت از اون کار چی بوده؟

من-نکنه فکر کردی من دارم واسه دور کردن شما دوتا از هم تلاش میکنم؟

وقتی دیدم تنور داغه منم چسبوندم

من-اره بگو بگو….منو بگو که داشتم تمام تلاشم رو میکردم خانم از تیپه جدید اقا خوشش بیاد.قرار میذاشتم واسشون….من چقدر ساده بودم بعدشم واسه اینکه پیاز داغشم بیشتر کنم از ماشین پیاده شدم و به راه افتادم کوهیار دستم رو گرفت و باعث شد با شدت برگردم

کوهیار-من همچین حرفی نزدم….حالا چرا ناراحت شدی؟

من–چون داری بهم تهمت میزنی

کوهیار-من چیزی نگفتم….اما بازم ببخشید

میدونستم چون بهم نیاز داره مجبوره.وای که زیر پا گذاشتن غرورش چه حالی میده

من-ایندفعه میبخشمت.

…….

من-بیا بریم باشگاه فردا دوباره باهاش قرار بذار بشینین سنگاتون رو با هم وا بکنین کوهیار قبول کرد.بی هیچ حرفی رسوندتم باشگاه و خودش گازش رو گرفت و رفت.هنوز دارم به ماشینش نگاه میکنم.باید دید دختره رو کاملا نسبت بهش منفی کنم.زانتیا عزیزم شاید اگه از اول بابام بین منو شهاب فرق نمیذاشت منم الان اینقدر عقده ای نبودم.وولا تو این چند روز همش فکرم شده این دو تا چغندر…یکمم باید به فکر خودم باشم

دانلود کتاب رمان دختر فوتبالیست نوشته دخترک کولی با ما همراه باشید

رمـز فـایل : www.p30i.com

دیدگاه‌ها (0)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.