دانلود رمان ترک دهم نوشته فهیمه غلامشاهی
نسخه موبایل و PDF
درمورد دختری شیطون و شاد و شنگول به نام ماهور که سعی داره با روحیه شادش به زندگی بی روح آقا پسر قصمون روح ببخشه!…پایان خوش
دلم یکی مثل تو را میخواهد! …
یکی به مثال آب! … پاک و زلال! …
تو اگر باشی من هستم! …
این دنیا ، بی عشق معنا ندارد! … بگذار بگویم بی تو معنا ندارد! …
دلت صاف است آیینه من! … عشق را در آیینه نگاهت دیدم! عشق پاک تو ماه را به زمین میکشاند !
قلب بی تاب من که چیزی نیست !… من برای آن ضمیر آشنا جان میدهم!
ضمیر” میم ” پایان نام زیبایت ! مال من میشوی ! میشوی شاه قلبم ! … این قصر سوت و کور است بی عشق تو ! چه زیباست که بی منت دوستم داری و دوستت دارم آیینه من ! بگذار در اقیانوس محبتت گم شوم! … قایق آرزو بسازم و تور عشق به قلب موج هایت بیاندازم! … میخواهم عشقت را به تور بکشم! … دیگر فرقی ندارد که در مثلث مرگ غرق شوم یا رهایی یابم! … من به امید ساحل آغوشت پارو میزنم دریای من ! … نگذار قایق عشقمان به گل بنشیند! بگو دروغ است این که عشقمان فراموشت شده! … عشق من و تو را در قلب دریا به دست موج ها سپرده است آن خدایی که عشق را آفرید! من و تو محکومیم به دوست داشتن! … شیرین ترین محکمه هستی! حتی اگر این محکمه به قیمت رفتن تو و تنهایی من باشد … در هوای تو ، بی هوای خودت نفس میکشم! … نفس میکشم به عشق نفس هایی که کنار عشقت میکشی! حماقت یا عاشقی! اسمش را هر چه میخواهی بگذار! … من فقط به هوای تو نفس میکشم!
دیدگاهها (0)