دانلود رمان خلافکار مغرور نوشته ستایش خفن
خلاصه داستان :
موجب میشه که این سه برادر عاشق این سه خواهر بشن و غروری که بین این شش نفر هست شکسته بشه اما دلربای داستان ما دنبال انتقامه که تو این راه موجب میشه که از عشقش دور بشه اما نیروی قوی که این عشق داره دوباره دلربا رو به عشقش میرسونه ………. پایان خوش
ژانر : پلیسی – عاشقانه – طنز – جنایی- معمایی – گاهی هم غمگین – هیجانی
مقدمه :
من دختری که جز تنهایی همدمی نداشتم
تنهایی که با تک تک سلول های بدنم انس گرفته بود
غرور کلمه ای که برای من معنای یک سپر محکم میدهد
قلبم ؟ آیا به راستی قلب دارم ؟ چند وقت است که از خورد شدن آن میگذرد
از آن زمانی که تصمیم گرفتم در پشت میله های غرور حبسش کنم
سرد شد بی روح شد بدون عشق تنها توی سینه ای که پر از کینه است میتپید
خدایا مرا میبینی ؟ چند وقت است که تو مرا فراموش کردی از آن شب بارانی
چند وقت است که صدایت نکردم ؟ ازت درخواست کمک نخواستم
چند وقت است که دلم از سنگ شده واقعا این منم همان دختر شاد و شیطون
الان چی؟ خشک و سرد بدون عاطفه آنقدر سنگ که کشتن آدما ها برایش هیچ حساب میشه
سرنوشت من چه بود که مرا از مرز سنگ بودن و تنهایی دوباره عاشق کرد
تو چه کردی ؟ چگونه این کارو کردی ؟
به راستی که بودی که درون قلب بی روح وسنگی من نفوذ کردی
چشمانت مرا جادو کرد آن نگاه نافذ و عسلی سبزت که حالا تموم زندگی منه
آغوشت معنای زندگی میداد
عطر تنت آغوش گرمت همه این ها چه داشتن که غرور مرا شکست
غروری که سال هاست که شکسته نشده
اما تو به راحتی غرورم را له کردی شکاندی حتی مرا نیز با عشقت به زانو در آوردی
دوس دارم به سمتت پرواز کنم اوج بگیرم و در آغوشت جا بگیرم
نرم آهسته ولی عاشقانه توی گوشت زمزمه کنم
دوستت دارم نه عاشقتم بازم نه
من دیــــــــــــــــــوانــ ـــــــــــــــــه ی توام
همین وبس
تا بفهمی که چقدر تورا دوس دارم وعاشقانه میپرست
دیدگاهها (0)