P30i

دانلود کتاب رمان آسانسور

دانلود کتاب رمان آسانسور نوشته نیلا

دانلود کتاب رمان آسانسورElevator Story By Nila PDF Book

شاید بیشتر عمرمو از در اسانسورای زیادی گذشته باشم …. ولی هیچ کدوم مثل اون اسانسوری نبود… که منو به عشقم رسوند .. عشقی که حالا به جای چزوندون …و سربه سرش گذاشتنش.. می پرستمش … بله همون اسانسور قدیمی ..

که باز نشون داد..خیلی مهربونتر از تمام اسانسورهای جدید و به روزه.. که هزارتا دم و دستک ..و ادا و اطوار دارن … در ی که بهترین رو برام اورد و بهم گوشزد کرد که : .. همیشه قرار نیست از این اتفاقا بیفته ..پس به همه فرصت بده و خوب دقت کن …هر دری می تونه هر چیزی رو برات بیاره….ولی اصولا همه چیزی… قرار نیست به دردت بخوره و برات مفید باشه ….. فقط کافیه به صدای قلبت گوش کنی و ببینی که با هر بار نواخته شدنش چه چیزی رو ازت می خواد …

قسمتی از این رمان زیبا:

فرزاد- راستش نمی دونم چطور به شما بگم..

به چشماش خیره شدم ….

-راحت باشید …

فرزاد- ناراحت نمی شید؟

-اصلا

سرشو انداخت پایین و با دستش شروع کرد به ور رفتن ..به دستاش نگاه کردم که یه دفعه سرشو اورد

بالا …

فرزاد- من از تو خوشم میاد …

رنگم پرید ..

فرزاد- ببخشید نمی دونم چطور باید می گفتم…و یا چطور عنوانش می کردم

و با خنده دستی به گردنش کشید …

فرزاد- اینم به زور گفتم

کمی به خودم حالت تدافعی دادم و معذب شدم…

فرزاد- شما یه جوری هستید که ادمو خود به خود به خودتون جذب می کنید …

هر بارم که خواستم بیام و بهتون بگم… دکتر یه جور مانع شدن ….

زبونم بند امده بود و قلبم به شدت می زد ….

جرات نگه کردن تو چشماشو نداشتم

فرزاد- شاید بگید این یارو مگه چند وقته امده که حالا ….

سکوتی کرد و ادامه داد:

راستش شماره اتونم از همکارتون گرفتم ولی هر بار که تماس گرفتم گوشیتون خاموش بود ….

برای دانلود کتاب رمان آسانسور با ما همراه باشید

رمـز فـایل : www.p30i.com

دیدگاه‌ها (0)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.