رمانی تاریخی که در آخرین جلد سال ۱۸۳۶ مجله ساور مینک انتشار یافته است. این رمان به مناسبت کارهایی که شاعر در خزانهی اسناد دولتی، در پترزبورگ، بر عهده گرفته بود شکل گرفت. در حقیقت، پوشکین، در آن هنگام، سرگرم تهیه ماجرای شورش پوگاچف بود که ناتمام ماند. چهارچوب تاریخی داستان دوران سلطنت امپراتریست کاترین دوم، یعنی دورانی است که شورش پوگاچف در آن روی داده است. ماجراهای افسری جوان، به نام گیرینیف و گماشتهی او، ساولیچ، بهانهای است که به پوشکین امکان میدهد تا جلال و درخشش نثر موجز و پرشکوه خود را به جلوه در آورد. خواننده شاهد حرکت این ستوان و یار وفادارش از خانهی پدری به سمت پاسگاه دورافتادهی بلوگلورسک است که گرینیوف باید خدمت خود را در آن انجام دهد. سپس، نوبت میرسد به دیدار ماریا میرونووا، دختر فرماندهی پاسگاه؛ دوئل با رقیب(شوابرین که بعداً خائن از کار در میآید)، محاصره و اشغال پاسگاه به دست پوگاچف شورشی.
پوگاچف پی میبرد که اسیرش، گرینیوف جوان، همان کسی است که روزی پوستین خود را به او بخشیده بوده است. از این رو، او و ماریا را از مرگ نجات میدهد، سپس، گرینیوف، که به گناه تماس ناخواسته با شورشیان متهم به خیانت به میهن است، بازداشت میشود و سرانجام، ماریا لطف و عنایت امپراتریست را نسبت به او کسب میکند.
باعث و بانی مجموع حوادث رمان، در چهارچوب یکی از شهرستانهای دورافتاده ی روسیه سده ی هجدهم، خود گرینیوف است و این، معنی داستان را به صورت تاریخچهای خانوادهای در میآورد که در آن رویدادهای تاریخی از خلال خود طبیعت نفسانی گزارشگری فرضی دیده میشود. تار و پود رمان به استادی در هم بافته میشود؛ همراه با رقههایی با آن چنان نشاط حیاتی پرتوان که طرح مسأله مطابقت با واقعیت تاریخی را منتفی میسازد و چهره های کاترین دوم و پوگاچف، از این پس، در همان واقعیت جادویی جلوه گر میشوند که کمال نبوغ نویسنده به اثر او ارزانی داشته است. موفقیت بزرگی بهره ی این رمان گردید. دختر سروان در همه ی تاریخچه های خانوادگی که به شکل رمان نوشته شده اند، حتی در جنگ و صلح تولستوی، تأثیر حتمی داشت.
دیدگاهها (0)