P30i

دانلود کتاب رمان خوبی هایش را ببین اثر ریچل گیبسون

خلاصه داستان :

داستان در مورد جین یه مقاله نویس مجله سیاتل تایمزه که داستانای بزرگسال و عاشقونه می نویسه . یه روز صاحب کارش به دلایلی بهش پیشنهاد میده به عنوان خبرنگار ورزشی تیم هاکی سیاتل چینوک رو پوشش خبری بده و اونا رو در طول سفراشون همراهی کنه در حالی که اون هیچی از هاکی سر در نمیاره.
همه ی بازیکنا از اینکه یه خبرنگار، از اونم بدتر یه زن قراره باهاشون همسفر بشه خیلی ناراحت و عصبانی میشن اما صاحب تیم اونا رو مجبور می کنه قبول کنن. در این بین همه ی بازیکنان سعی دارن با اذیتا و بی توجهیشون اونو از شغلش منصرف کنن. خصوصا لجبازی ها و کل کلای جین و دروازه بان تیم به اسم لوک که…

قسمتی از متن رمان :

«از بین تمام بار های پر از دود سیگار سیاتل او مجبور بود به بار loose screwپا بذاره. جایی که من چهار شب در هفته اونجا در حال پخش کردن بطری های آبجو و خاموش کردن ته مانده ی سیگار ها بودم. در حالیکه کیفش را روی پیشخوان بار می گذاشت چند تار موی سیاه و بی پروا کنار پیشانیش افتاد.
– یه آبجوی هنری برام بیار.
مرد گفت. صدایش به نرمی یک پارچه ی مخمل بود.
-… و یکم عجله براش به خرج بده عزیزم، من تمام روزو وقت ندارم.
من همیشه در کمین مردایی از تاریکی و بد رفتار بودم. یک نگاه و من فهمیدم که این مرد به تاریکی و بدی یک طوفان ویران کننده ست.
پرسیدم:
– بطری یا لیوان؟
سیگاری روشن کرد و پشت ابری از دود به من نگاه کرد.چشم های آبی بهشتی اش همینکه تا جلوی بلوزم پایین آمد، پر از گناه شد. یک طرف دهانش بالا پرید و جواب داد:
– بطری.
یک بطری هنری از فریزر بیرون آورذم ، در آن را باز کردم و روی پیشخوان به طرفش سراندم.
– سی دلار چهل سنت.
با یکی از دست های بزرگش بطری را چنگ زد و به طرف لب هایش برد. در حالی که چند کام طولانی از بطری می گرفت چشم هایش به من خیره بودند. وقتی بطری را پایین اورد حبب های آبجو بلند شدند و چند قطره آب جو روی لب پایینش را لیسید. میتوانستم حس آن را پشت زانوانم حس کنم.
– اسمت چیه؟

رمـز فـایل : www.p30i.com

دیدگاه‌ها (0)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.