P30i

دانلود کتاب رمان تموم شد ترانه (جلد دوم سرنوشتم را گم کرده ام) نوشته nasim ts

خلاصه داستان :

داستان مربوط به یک سال بعد از اون دزدیه و سپیده و اریک تقریبا یه زندگی آرومی پیدا کرده بودن و سپیده فکر می کنه تونسته از اریک یه مرد معمولی بسازه اما طی اتفاقایی که می افته و وارد شدنشون توی یه جریان اجباری و خطرناک می فهمه به این راحتیا نمی تونه گذشته ی اریک رو تغییر بده و …

قسمتی از متن رمان :

بوی سوختگی در خانه پیچید با عجله از پشت لب تاب بلند شدم و به آشپزخانه رفتم دیگر فایده ای نداشت غذایم سوخته بود با صدای باز شدن در، کم بر سرم کوبیدم و چشمانم را بستم .
صدای اریک از پشت سرم آمد:« دوباره سوخت ؟ »
چشمانم را بستم و به طرفش برگشتم و گفتم:« اره خوب چیکار کنم دستم بند بود داشتم با بابا حرف می زدم»
اریک کلاهش را برداشت و به سمت قابلمه رفت و درش را باز کرد و دوباره بست و گفت:« خوب تخم مرغم خوشمزست تازه کار فکلی خودمونه »
فکلی اسم مرغ من بود با کلی بدبختی این اسم را به اریک یاد دادم اریک هنوز نمی توانست درست فارسی حرف بزند و در حد یک سلام و احوال پرسی بلد بود در این یک سال آنقدر مشغول کار بودیم که دیگر به آموزش زبان نمی رسیدیم ان هم با استعداد افتضاح اریک در فارسی . اریک تخم مرغ ها را از یخچال برداشت و گفت:« خوب بابا چی می گفت ؟
– غر می زد مثل همیشه دوباره هزار تا نصیحت و یاد آوری بدبختیای قدیمیم
– سخت نگیر باید عادت کرده باشی دیگه
– اره اما نمی دونم چرا اصرار داره بگه من بدبختم
– نیستی؟
– شوخیت گرفته ؟ تو خوابمم نمی دیدم اینقدر خوشبخت بشم
– مسعود چی؟
– ا راستی نگفتم برات مسعود عاشق شده داره نامزد می کنه باورم نمی شه بالاخره یکی پیدا شد این پسره رو سر عقل بیاره
– دو ساعته داری حرف می زنی و غذا رو هم سوزوندی فقط همین خبرا بود ؟
– نه مسعود کلی بهم غر زد می گه چرا بچه دار نمی شین می خواد دایی بشه

رمـز فـایل : www.p30i.com

دیدگاه‌ها (0)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.