P30i

دانلود رمان خوشبختی های کوچک نوشته مژگان زارع

دانلود رمان خوشبختی های کوچک نوشته مژگان زارع

دانلود رمان خوشبختی های کوچک نوشته مژگان زارع

خلاصه داستان :

فیروزه، یه زن امروزیه. درس خونده و حالا هم کسب و کار کوچیک خودش رو راه انداخته اما در باطن هنوز یه زن سنتیه. از همون زنا که هویتش در گرو هویت شوهرشه. این فیروزه خانم قراره بیفته توی سراشیبی و ببینیم می تونه از سراشیبی بالا بیاد یا نه. ..پایان خوش

توضیح: من اصولا به موضوع کلیشه ای اعتقادی ندارم. هر موضوعی اگه بهش یه نگاه تازه بندازی تازه به نظر می رسه. زنا از خیانت بدشون میاد خب بله منم بدم میاد ولی ما قراره درست از جایی وارد زندگی فیروزه بشیم که یه اتفاقایی داره می افته. قرار نیست ماجرا خوب باشه و با خیانت تموم بشه یا با خیانت شروع بشه و با خوشبختی تموم بشه. قراره بفیتم توی دیگ قل قل جوشان و خب یا می سوزیم یا پخته بیرون میاییم. ما تو دل ماجراییم و همین الان هشدار می دم اگه تنتون از خوندن چنین موضوعاتی مور مور می شه نخونید. مچکرم

قسمتی از داستان :

پس این سمیه گور به گوری کجا مانده؟ سعی می کنم به کرکر کارآفرینان غیرنمونه ای که ازشان جلو زده بودم فکر نکنم ولی کلمه ی گوگولی مگولی سوگلی … حتی سمیه هم خندید. نامرد! من از کجا می دانستم یک روزی این فروشگاه فسقلی اسمی در میکند و کلی مشتری میآیند سراغش؟ اگر حدس می زدم حتماً اسمش را می گذاشتم بانو، یا چه می دانم مادر.خاله فَفَر (Fafar) هم گفت این اسم خنک و نچسب است. برای آنها خنک و نچسب است ولی برای من یک بچه است، که خودم زاییدمش و بزرگش کردم، بعله!
سمیه در ماشین را به ضرب باز می کند و خودش را عین یک گونی پر از خرت و پرت توی صندلی پرت می کند. منتظرم دوباره کرکر بخندد به سرکار خانم فیروزه صبور و فروشگاه نمونه اش. خودم هم نیشم تا بناگوش باز است ولی سمیه نمی خندد.
هی سمی چی شده؟
شانه بالا می اندازد: خوشم نیومد

رمـز فـایل : p30i.ir

دیدگاه‌ها (0)

*
*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.